شور
دردت به جان من
دردت به جان من
ای نازنین شکر دهان منآسـان بگـــرد شهــــر دل عـشقبـاز را
بردار دست از امتحان من
ببـریـد امـان من
*
منظور من! سلام
ای عالم ســرور من ! سـلام
نـام تـو را کـه می شنـوم آب می شوم
ای اشتیاق و شور من! سلام
ماهور من! سلام
*
لِــی لِــی ، لِلِی ، لِلِی
آغــوش می کنی مـرا تو کی ؟!
وای آتـشم زدی بـــه لـب احتـــــراق ها
می سوزمت به شوق جان زپی
هِی هِی،هِـهــِی،هِـهــِی
*
مهمان شدم تو را
بر من نظر نمی کنی چـرا ؟!
این دل گدای سفره ی نور جمال توست
خواهی شوم که پُـر ز اشتها
خود پیش من بیا
برچسب : نویسنده : dada4 بازدید : 173